پلیس پایتخت درتعقیب زنی است که با همدستی پسرعمویش نقشه قتل شوهرش را کشید و با سرقت میلیونی از خانه او، فراری شد.
چند روز پیش مردی به اورژانس زنگ زد و گفت دو روز بیهوش بوده و حالا که چشمانش را باز کرده به شدت سرگیجه دارد و حالش مساعد نیست. مردجوان می گفت در خانه تنهاست به همین دلیل اورژانس راهی آنجا شد و او را به بیمارستان انتقال داد. وی پس از بهبودی به طرح شکایت پرداخت وگفت همسرش با همدستی خواستگار سابقش قصد گرفتن جانش را داشتند اما او به طرز معجزه آسایی زنده مانده است. وی گفت: ظهر جمعه در خانه خوابیده بودم که با شنیدن صدای در بیدار شدم. وقتی چشمانم را باز کردم همسرم را دیدم به همراه پسرعمویش که بالای سرم بودند. پسرعموی همسرم کلت در دست داشت و آن را به سمت من نشانه گرفت و تهدید کرد سکوت کنم. بعد از همسرم خواست تا طناب را بیاورد. همسرم نیز طناب را از اتاق دیگر آورد و دست و پایم را بستند. وی ادامه داد: همسرم و پسرعمویش از کودکی عاشق یکدیگر بودند و گویا پسرجوان بارها به خواستگاری دختر عمویش رفته بود اما پدر وی مخالف این ازدواج بود. در نهایت نیز همسرم با اجبار پدرش پای سفره عقد نشسته و با من ازدواج کرد. من از این ماجرا خبر نداشتم تا اینکه با شروع زندگی مشترکمان اما متوجه شدم که همسرم کوچکترین علاقه ای به من ندارد. ما زندگی خوبی نداشتیم اما همسرم از ترس پدرش جرات نمیکرد حرف طلاق را بزند. تا اینکه روز حادثه این اتفاق افتاد و آن روز آنها پس از تهدید من همه طلاها و پولهایم را سرقت کردند و بعد با تهدید آبمیوهای به من خوراندند. در آن لحظات شنیدم که پسر جوان گفت:« او چند ساعت دیگر میمیرد» و بعد هر دو از خانه خارج شدند و من از حال رفتم. وقتی چشمانم را باز کردم دو روز گذشته بود و من در این مدت بیهوش بودم و دست و پایم هم بسته بود. اگرچه ضعف شدیدی داشتم اما به سختی دست و پایم را باز کردم و به اورژانس زنگ زدم و نجات یافتم.
با این شکایت پرونده ای در دادسرای ویژه سرقت تشکیل شده و تیمی از ماموران اداره یکم پلیس آگاهی تهران جست و جوی خود را برای شناسایی مخفیگاه همسر شاکی و همدستش آغاز کرده اند .