از شرکت در کلاس‌های دزد حرفه‌ای تا سرقت در 10 ثانیه

10 ثانیه زمان می‌برد تا مهدی قفل صندوق عقب پراید و پژو را باز کند و دست به سرقت بزند. او 6‌ ماه در کلاس‌های یک دزد حرفه‌ای شرکت کرد و بعد پا در دنیای سارقان گذاشت.
تاریخ: 19 اسفند 1397
شناسه: 12229

از مدت‌ها قبل گزارش سرقت‌های سریالی در شرق تهران به پلیس پایتخت اعلام شد که نشان می‌داد سارقی شبانه قفل صندوق عقب خودروهای پراید و پژو را باز کرده و دست به سرقت اموال داخل ماشین می‌زند. کارآگاهان در نخستین اقدام به بررسی تصاویر دوربین‌های مداربسته اطراف محل حادثه پرداختند تا اینکه چهره سارقی جوان را شناسایی کردند. او گاهی تنهایی دست به سرقت می‌زد و گاهی با زنی جوان به ‌خودروها دستبرد می‌زدند.

با به‌دست آمدن چهره سارق، مأموران به سراغ آلبوم مجرمان سابقه‌دار رفتند و در بررسی تصاویر آن موفق به شناسایی سارق سابقه‌دار شدند. او مهدی نام داشت و 25 ساله بود. تحقیقات نشان می‌داد مهدی سال گذشته از زندان آزاد شده و پس از آن مجددا سرقت‌هایش را از سرگرفته است. با این سرنخ مأموران پاتوق‌های متهم را زیرنظر گرفتند تا اینکه چند روز پیش وی را شناسایی و دستگیر کردند.

خرید هدیه برای دخترخاله

متهم در بازجویی‌ها به سرقت‌های سریالی در شرق تهران اقرار کرد و روز گذشته برای انجام تحقیق به شعبه چهارم دادیاری دادسرای ویژه سرقت منتقل شد. مهدی که متولد سال 72 است می‌گوید برای نخستین‌بار در 18 سالگی دست به سرقت زد و دلیلش فقط خرید هدیه برای دخترخاله‌اش بود. در ادامه گفت‌وگوی همشهری با این متهم را می‌خوانید.

گفتی انگیزه‌ات خرید هدیه برای دخترخاله‌ات بود؟

از کودکی عاشق دخترخاله‌ام بودم. 18ساله که شدم دیگر احساس غرور کردم. با خودم فکر می‌کردم بزرگ شده‌ام و باید به خواستگاری دخترخاله‌ام بروم اما آه در بساط نداشتم. نه کاری داشتم و نه خانواده پولداری. یک روز که غرق در افکارم بودم و به پارک رفته بودم با پسری به نام سجاد آشنا شدم. او چند سال از من بزرگ‌تر و سابقه‌دار بود. به پیشنهاد سجاد وارد دنیای مجرمان شدم.

چه پیشنهادی؟

او وقتی فهمید که عاشق هستم و دلم می‌خواهد هدایای گران‌قیمت برای دخترخاله‌ام بخرم، پیشنهاد سرقت داد. اما من تا آن زمان دست به خلاف نزده بودم. به من گفت باید در کلاس‌های او شرکت کنم تا دزد حرفه‌ای شوم. به‌جای پرداخت پول برای کلاس‌ها پیشنهاد داد تا اوایل هرچه سرقت می‌کنم را به او بدهم. من هم قبول کردم.

کلاس سرقت؟!

هفته‌ای 2 یا 3روز به کلاس می‌رفتم. او به من آموزش می‌داد که چطور قفل صندوق عقب ماشین‌ها را باز کنم. تخصصش پراید و پژو بود. می‌گفت سرعت در این کار حرف اول را می‌زند. اینکه آنقدر وارد شوی تا بتوانی در یک چشم به‌هم‌زدن و زیر 10 ثانیه قفل صندوق را باز کنی و سرقت را انجام بدهی. در این کار باید تند و فرز باشی تا کسی سر بزنگاه مچت را نگیرد.

چند وقت کلاس می‌رفتی؟

6‌ماه طول کشید تا حرفه‌ای شدم. بعد خودم به‌تنهایی سرقت را شروع کردم. البته هرازگاهی سجاد، معلم کلاس سرقتم همراهم بود و از دور مرا می‌پایید تا ببیند از پسش بر می‌آیم یانه. در واقع از من امتحان می‌گرفت. من هم استعداد یادگیری‌ام بد نیست، برای همین 6ماهه راه افتادم و در عرض 10ثانیه قفل صندوق عقب ماشین‌ها را باز می‌کردم.

خب بعد چه شد؟

اوایل هرچه سرقت می‌کردم را به سجاد می‌دادم؛ به‌جای پول کلاس‌ها. بعد از آن اموال مسروقه را برای خودم برمی‌داشتم. طلا و یا عروسک‌هایش را به دخترخاله‌ام هدیه می‌دادم تا اینکه سال95 دستگیر شدم. یک سال زندان بودم و بعد آزاد شدم. دخترخاله‌ام دیگر جواب تماس‌هایم را نمی‌داد. او هم مرا ترک کرد و رفت چون نمی‌خواست با یک سارق ازدواج کند.

بعد از آزادی بار دیگر به سراغ سرقت رفتی؟

وقتی فهمیدم دخترخاله‌ام دیگر مرا نمی‌خواهد معتاد به شیشه شدم. معمولا به پاتوق معتادان می‌رفتم که در آنجا با سمیرا آشنا شدم. او دختر فراری بود که سرقت می‌کرد اما تخصصش سرقت لوازم خودرو بود. به همین دلیل گاهی همراه من برای سرقت می‌آمد. من صندوق عقب ماشین را خالی می‌کردم و او لوازم داخل ماشین را. گاهی هیچی دستم را نمی‌گرفت گاهی هم یک ساک پر از پول و طلا گیرم می‌آمد که آنها را می‌فروختم و خرج مواد و خوراکم می‌شد تا اینکه گیرافتادم.

فقط در شرق تهران سرقت می‌کردی؟

اعتیاد زندگی‌ام را تباه کرد. در 25سالگی توان پیاده‌روی ندارم، برای همین از سر تنبلی فقط در همان محدوده شرق تهران سرقت می‌کردم.

 

کلمات کلیدی :
در همین رابطه