روشن کردن اجاق گاز به قیمت جان دختر نوجوان تمام شد

وقتی آسیه دختر 17ساله روستایی قصد روشن کردن اجاق گاز را داشت، ناگهان لباس‌هایش آتش گرفت اما به‌خاطر جیره‌بندی و قطع بودن آب روستا، کسی نتوانست به او کمک کند و در نهایت دختر نوجوان بر اثر سوختگی جانش را از دست داد.
تاریخ: 18 اسفند 1397
شناسه: 12213

وقتی آسیه دختر 17ساله روستایی قصد روشن کردن اجاق گاز را داشت، ناگهان لباس‌هایش آتش گرفت اما به‌خاطر جیره‌بندی و قطع بودن آب روستا،  کسی نتوانست به او کمک کند و در نهایت دختر نوجوان بر اثر سوختگی جانش را از دست داد.

صبح دهم اسفند‌ماه آسیه عظیمی،  دختر 17ساله اهل روستای جلال‌آباد در 75کیلومتری مشهد به آشپزخانه رفت تا اجاق گاز را برای پختن غذا روشن کند. آن روز به غیراز او کسی در خانه نبود. پدرش چوپان بود و گوسفندها را به صحرا برده بود و مادر و خواهرهایش هم برای انجام کاری از خانه خارج شده بودند. آسیه،  شیر اجاق گاز را باز کرد اما هر چه گشت کبریت نبود. او بی‌آنکه شیر گاز را ببندد،  کاغذی برداشت و سراغ بخاری رفت و لحظاتی بعد با کاغذ شعله‌ور برگشت تا اجاق گاز را روشن کند. به‌خاطر باز بودن شیر گاز،  وقتی آسیه نزدیک اجاق گاز شد، ناگهان آتشی عظیم رخ داد و لباس‌های دختر نوجوان گر گرفت. آب از 3 روز قبل‌تر و به‌خاطر جیره‌بندی قطع بود و او نتوانست آتش لباس‌هایش را خاموش کند؛ به همین دلیل به بیرون از خانه دوید و فریادزنان کمک خواست.

در آن لحظه،  بچه‌هایی که داخل کوچه سرگرم بازی بودند با دیدن لباس‌های شعله‌ور آسیه به کمکش شتافتند. در هیچ‌کدام از خانه‌ها آب نبود اما بارانی که چند روز قبل‌تر باریده بود باعث شده بود که در برخی از چاله‌های کوچه هنوز آب باشد. بچه‌ها و بقیه مردم روستا با همان آبی که در گوشه و کنار کوچه بود و پس از چند دقیقه تلاش موفق شدند لباس‌های شعله‌ور آسیه را خاموش کنند اما دختر نوجوان دچار سوختگی شدید شده و از هوش رفته بود که مردم او را به بیمارستان منتقل کردند.

دختر روستایی تحت درمان قرار گرفت. پزشکان سوختگی او را حدود 95درصد تشخیص دادند و تلاش کردند که وی را از مرگ نجات دهند. یک شب بعد از حادثه،  آسیه در بیمارستان به‌هوش آمد و امیدها در دل خانواده‌اش و پزشکان زنده شد اما تقدیر طور دیگری برای او نوشته شده بود و دختر روستایی یک روز بعد به‌دلیل شدت سوختگی جانش را از دست داد.

اکرم یوسفی،  دهیار روستای جلال‌آباد که تنها 75کیلومتر با مشهد فاصله دارد می‌گوید: متأسفانه در روستای ما از سال 95،  آب جیره‌بندی شد. به این صورت که ما در هفته 7تانکر آب سهمیه داریم. تانکرها آب را به منبع روستا منتقل می‌کنند و هر3 یا 4روز که آب به مقدار کافی در منبع باشد،  برای مردم روستا باز می‌شود. به این ترتیب، مردم وقت دارند ظرف 3یا 4ساعتی که آب باز است،  مقدار آب مورد نیاز خودشان را ذخیره کنند و بعد دوباره آب قطع می‌شود تا3 یا 4 روز بعد.

او ادامه می‌دهد: وقتی این حادثه برای آسیه رخ داد،  3 روز بود که آب روستا قطع بود؛ برای همین کسی در خانه‌اش آب نداشت که بتواند به کمک دختر نوجوان برود و او را نجات دهد. از طرف دیگر فاصله دهیاری تا محل حادثه که پایین روستا بود،  زیاد بود و ما خیلی دیر از این حادثه باخبر شدیم و نتوانستیم با کپسول‌های آتش‌نشانی به کمک دختر نوجوان برویم. همه اینها باعث شد که او دچار سوختگی شدید شده و در نهایت جانش را از دست بدهد.  یوسفی می‌گوید: با اینکه روستای ما با 135خانوار فاصله زیادی تا مشهد ندارد اما متأسفانه بی‌آبی یکی از مهم‌ترین مشکلات مردم روستاست. شغل مردم روستا کشاورزی یا دامداری است و اینجا فقط یک خانه بهداشت داریم که بالای روستاست و تا محل حادثه فاصله دارد. امیدوارم با کمک مسئولان مشکل آب روستا حل شود تا خدایی ناکرده شاهد حوادث اینچنینی نباشیم.

 

در همین رابطه