پدر دانش‌آموز زاهدانی از جزییات حادثه تلخ مدرسه آتشین گفت

یکی رفت و یکی ماند

چهار روزی می‌شود که خانه چهار خانواده زاهدانی پر از غم و اندوه است. سیل جمعیت هر روز به این خانه‌ها سرازیر می‌شود تا شاید بتوانند تسلی دل این داغدیدگان باشند. اما هیچ چیزی نمی‌تواند غم سنگین دل آنها را مرهم شود. این خانواده‌ها همراه با دختران خردسال‌شان سوختند. حالا در این ٥روز فقط صدای گریه و شیون از این خانه‌ها شنیده می‌شود و مردم سیاه‌پوشی که خودشان هم می‌دانند با هیچ کلمه‌ای نمی‌توانند تسلی‌بخش این خانواده‌ها باشند.
تاریخ: 01 دی 1397
شناسه: 11347

خانواده‌های میرشکار، عربی، خسروپرست و نوکندی حالا غمگین‌ترین خانواده در زاهدان و این روزها پذیرای مهمانانی هستند که از گوشه و کنار برای تسلیت به آن‌جا می‌روند. در این میان مسئولان زیادی هم به این خانواده‌ها سر زده‌اند. در میان مسئولان صبح دیروز وزیر آموزش‌وپرورش و دبیرکل جمعیت هلال‌احمر به همراه رئیس سازمان جوانان هلال‌احمر از خانه این داغدیدگان بازدید کردند و به آنها عرض تسلیت گفتند.
صبح روز سه‌شنبه ٢٧ آذر ماه بود که فاجعه‌ای تلخ در مدرسه پیش‌دبستانی غیردولتی «اسوه حسنه» در خیابان مصطفی خمینی شهر زاهدان رخ داد. حادثه‌ای که در آن بیش از ٥٠دانش‌آموز نجات یافتند، اما ۴ دانش‌آموز در این آتش‌سوزی گرفتار شدند. پس از گذشت ساعتی دو نفر از دختران جان باختند. یک روز بعد هم نفر سوم و درنهایت هم چهارمین دانش‌آموز حادثه‌دیده شامگاه چهارشنبه جان باخت. بلافاصله پس از این حادثه بود که مدیر و معاون آموزشی این مدرسه بازداشت شدند و به گفته دادستان عمومی و انقلاب زاهدان قصور این افراد محرز شده است. علت این حادثه هم از سوی آتش‌نشانی، آتش گرفتن بخاری نفتی اعلام شده است. ظاهرا کف کلاس‌های این مرکز پیش‌دبستانی موکت بوده که در گسترش آتش سوزی بسیار اثر داشته است. در این حادثه رئیس اداره آموزش‌وپرورش ناحیه ٢ شهرستان زاهدان نیز از سمت خود استعفا کرد. همچنین مجلس نیز به این موضوع ورود پیدا کرد و نایب‌رئیس مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی مجلس، از کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس خواست هیأتی را برای بررسی حادثه آتش‌سوزی مدرسه‌ای در زاهدان به این منطقه اعزام کند.
    دخترم نمی‌خواست به مدرسه برود
تمام جمله‌هایش با گریه و اندوه همراه است. هر لحظه تمام صحنه‌های فریادها و دردهای دختر کوچکش را در ذهن مرور می‌کند و عذاب می‌کشد. دختری که آن روز برخلاف روزهای دیگر نمی‌خواست به مدرسه برود. حالا غم از دست دادن کودکش کمر او را خم و صورتش را به غمگین‌ترین پدر عالم تبدیل کرده است. میرشکاری پدر یکتاست. یکی از دوقلوهایش سوخت و حالا یکی دیگر از دوقلوها زانوی غم بغل گرفته؛ غم از دست دادن کودکش و دیدن چهره پر از ناراحتی دختر دیگرش او را از پا درآورده. دختر کوچکش حالا دارد با عذابی دست‌و‌پنجه نرم‌می‌کند که توان مقابله با آن را خود پدر هم ندارد، چه برسد به دختر کوچکش که شاهد ضجه‌های خواهر دو قلویش در کلاس درس بود. این مرد درحالی‌که اشک می‌ریزد، آن روز تلخ را یک بار دیگر روایت می‌کند و به خبرنگار «شهروند» می‌گوید: «آن روز یکتا نمی‌خواست به مدرسه برود. او عاشق مدرسه بود. هر بار او را می‌رساندم از ذوقش با عجله از من خداحافظی می‌کرد و می‌رفت. با خوشحالی از من جدا می‌شد. اما آن روز برخلاف روزهای دیگر گریه می‌کرد و می‌گفت نمی‌خوام برم مدرسه. التماسم می‌کرد که او را مدرسه نبرم. من هم با او صحبت کردم و به بهانه این‌که باید مواظب خواهر دوقلویش یعنی یگانه باشد، او را با ناراحتی راهی مدرسه کردم. وقتی یاد گریه‌هایش می‌افتم، قلبم می‌خواهد از جا کنده شود. دخترم نمی‌خواست به مدرسه برود. او با ناراحتی رفت و دیگر بازنگشت. دخترم خیلی باهوش بود و با آن سه قربانی دیگر حادثه دوست صمیمی بودند و اتفاقا هر چهار نفرشان وضع تحصیلی عالی داشتند. یگانه و یکتا دوران پیش‌دبستانی را در مدرسه دختر بزرگم که حالا کلاس پنجم ابتدایی است، درس می‌خواندند. آن مدرسه دولتی بود. اما سه خواهر در یک مدرسه با هم نمی‌ساختند و مرتب دعوایشان می‌شد. از طرفی معلم یگانه و یکتا همسایه ما بود. وقتی این وضع را دید، از من خواست دخترهایم را در مدرسه آنها ثبت‌نام کنم. او گفت تعداد دانش‌آموزهای کلاس‌شان به حد نصاب نرسیده و اگر من دو دخترم را آن‌جا ثبت‌نام کنم، ظرفیت تکمیل می‌شود، در غیر این صورت کلاس اول را منحل می‌کنند، برای همین من هم درنهایت قبول کردم. پرونده دخترهایم را از مدرسه قبلی گرفتم و در مدرسه جدید ثبت‌نام‌شان کردم. برای هردو، سه‌میلیون و سیصد چهارصد‌هزار تومان پول ثبت‌نام دادم؛ به جز پول کتاب و بقیه چیزها. همان روز اول هم مدرسه را کامل دیدم. اما یک روز پنجشنبه بود که به ما پیامک زدند و گفتند مدرسه به دلیل عدم‌توانایی در پرداخت اجاره به جای جدید منتقل شده و آدرس جدید را به ما اعلام کردند. من فقط حیاطش این مدرسه را دیده و داخلش را ندیده بودم. یکتا می‌گفت مدرسه جدیدشان اصلا خوب نیست. یک راهروی باریک دارد و وقتی می‌خواهند تردد کنند، مرتب به جاهای مختلف برخورد می‌کنند. آنها با نئوپان یک اتاق ١٢ متری را از هم جدا و به کلاس‌های درس تبدیل کرده بودند.»او در ادامه صحبت‌هایش می‌گوید: «دخترم یگانه حالا افسرده شده، او شاهد مرگ خواهر دو قلویش بوده است. او درباره آن روز می‌گوید، زنگ تفریح یکتا و صبا با هم به داخل کلاس می‌روند و ناگهان آتش‌سوزی شروع می‌شود. یگانه می‌گوید فقط معلم‌شان در مدرسه بوده؛ مدیر و معاونش که دو خواهر بودند، در مدرسه حضور نداشتند. دو معلم دیگر هم در کلاس‌هایشان بودند. همان لحظه آتش‌سوزی یگانه معلم‌شان را می‌بیند که دارد به سمت بیرون مدرسه می‌دود. یگانه به دنبالش می‌رود و با التماس از او می‌خواهد خواهرش را که داشت فریاد می‌زد، نجات دهد. معلم هم از همسایه‌ها کمک می‌خواهد و آنها در ابتدا دخترم و صبا را بیرون می‌آورند و بعد از ٥ دقیقه متوجه می‌شوند که دو دختر دیگر هم در کلاس هستند، برای همین سراغ آنها می‌روند. وقتی این دو دانش‌آموز را پیدا کردند، دست‌هایشان در دست همدیگر سوخته بودند. من دختر باهوشم را از دست دادم. دختری که عاشق نقاشی بود و می‌خواست نقاش شود. حالا یگانه مانده و صدای فریادهای خواهرش که هنوز در گوشش می‌پیچد. دختر بزرگترم و پسرم که ١٦ ساله است هم هر دو افسرده شده‌اند، ولی حال یگانه خیلی بدتر است، تا جایی که او را به خانه یکی از اقوام فرستاده‌ام تا از جمعیت دور باشد.»
   فضای مدرسه تاییدیه نوسازی نداشت
درباره جزییات این حادثه و این‌که چه اتفاقی رخ داده است، مقامات آموزش‌وپرورش توضیحاتی ارایه کرده‌اند. مجتبی زینی‌وند، رئیس سازمان مدارس غیردولتی گفت: «در جلسات مختلف با مسئولان آموزش‌وپرورش و نوسازی مدارس، ابعاد مختلف این حادثه را پیگیر هستیم. حدود یک ماه قبل این مدرسه به فضای جدید نقل مکان کرده است، اما تاییدیه نوسازی و استحکام بنا را نگرفته و برای گرفتن مجوز فقط مکاتبه کرده بود. این مدرسه از ‌سال ۹۲ پیش‌دبستانی بوده و امسال هم توانست ضمیمه کلاس اول بگیرد، ولی این فضای جدید تاییدیه نوسازی نداشته است.»
همچنین مشاور و نماینده ویژه وزیر آموزش‌وپرورش در حادثه زاهدان با بیان این‌که آموزش‌وپرورش استان در ارسال بخشنامه‌های ایمنی کوتاهی انجام نداده است، گفت: «بازرسی‌ها انجام و تذکرات لازم داده شده بود، اما درحال بررسی ابعاد دیگر حادثه هستیم. یک مورد دیگر این است که آموزش‌های ما به بچه‌ها عموما در رابطه با زلزله بوده و باید به دانش‌آموزان یاد بدهیم در مواقع بروز حوادثی چون آتش‌سوزی چه کنند. به نظر می‌رسد بچه‌ها به جای خروج از کلاس به زیر نیمکت و گوشه کلاس پناه برده بودند که معمولا مدل پناه بردن در هنگام زلزله است.»
 
کلمات کلیدی :
در همین رابطه