حادثه 24 -مرد قناد که به اتهام قتل نامزدش با همدستی یک زن به قصاص محکوم شده بود پس از تأیید رأی در دیوان عالی کشور در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت.
این پرونده جنایی از زمانی کلید خورد که خانواده این دختر دانشجوی رشته مهندسی با مراجعه به پلیس از ناپدید شدن دخترشان خبر دادند. پدر معصومه شامگاه 21 آبان سال 97 با مراجعه به کلانتری ۴۱ خرمدشت کرج به پلیس گفت: دخترم صبح برای رفتن به دانشگاه از خانه خارج شد اما دیگر برنگشت، وقتی پرس و جو کردیم فهمیدیم اصلاً به دانشگاه نرفته و نمیدانیم چه اتفاقی برایش افتاده است.
در حالی که تحقیقات برای یافتن اطلاعی از سرنوشت دختر گمشده ادامه داشت چند روز بعد مأموران پلیس جسد نیمه سوخته این دختر جوان را در جاده آتشگاه پیدا کردند.
بقایای جسد این دختر به دستور بازپرس کشیک قتل به پزشکی قانونی منتقل شد و معاینه جسد نشان داد قربانی قبل از سوختن در اثر خفگی به قتل رسیده و سپس جسدش را به آتش کشیدهاند.
در ادامه کارآگاهان با ردیابی آخرین تماسهای تلفن همراه این دختر دریافتند وی آخرین بار در محدوده حصارک کرج دیده شده که قنادی محل کار نامزدش درآنجاست.
نامزد مقتول تحت بازجویی قرار گرفت اما او زیر بار نرفت تا اینکه با بررسی دوربینهای محل، پلیس یک خودرو ۲۰۶ را که متعلق به زنی بهنام فرانک بود شناسایی کرد که نشان میداد معصومه آخرین بار سوار آن شده است.
با این فرضیه که ارتباطی بین فرانک و این ماجرا وجود دارد کارآگاهان پرونده را تحت بررسی قرار دادند و دریافتند سیامک، نامزد دختر دانشجو با این زن متأهل ارتباط پنهانی داشته است. با دستگیری و بازداشت سیامک، وی سرانجام به قتل هولناک نامزدش اعتراف کرد. با اعترافهای تکان دهنده مرد جنایتکار، مأموران فرانک را نیز به اتهام همدستی با او دستگیر کردند و هر دو متهم در شعبه یکم دادگاه کیفری استان البرز پای میز محاکمه ایستادند. در ابتدای جلسه، پدر و مادر مقتول در جایگاه ایستادند و برای عاملان قتل دخترشان قصاص خواستند. سیامک در مورد نحوه آشنایی خود با فرانک گفت: سال ۹۶ بود که این زن به شیرینی فروشی پدرم که من هم در آنجا کار میکردم آمد و کیک تولد سفارش داد.
ما یک سوپرمارکت هم در کنار شیرینی فروشی داشتیم که این زن گاهی برای خرید به آنجا میآمد. میدانستم او شوهر و دو فرزند دارد. مدتی از رابطه من با فرانک میگذشت که به درخواست خانوادهام به خواستگاری معصومه رفتیم و باهم عقد کردیم.
حدود شش ماه از عقد ما میگذشت که نامزدم متوجه رابطه من و فرانک شد. میخواست شکایت کند و آبروی مرا ببرد، به او گفتم بهتر است تو خودت با این زن رودررو حرف بزنی تا ماجرا تمام شود. روز حادثه باز هم جرو بحثمان شد تا اینکه فرانک با خودرو ۲۰۶ به محل قرار آمد. نامزدم وقتی او را دید شروع به سرو صدا کرد، من به زور او را داخل خودرو انداختم و جلو دهانش را گرفتم بعد با طناب سبزرنگی که در جیبم بود خفهاش کردم. دقایقی بعد نیز با تینر جسد را کنار جاده سوزاندیم و فرار کردیم. پس از اظهارات این متهم، فرانک در برابر قضات دادگاه ایستاد و ضمن انکار همدستی با سیامک گفت: من نمیدانستم میخواهد او را بکشد. فقط از من خواست به آن محل بروم، ولی وقتی نامزدش مرا دید شروع به ناسزاگویی کرد و با سیامک درگیر شد. پس از پایان جلسه دادگاه قضات متهم اصلی پرونده را به اتهام قتل عمد به قصاص و همدستش را به اتهام معاونت در قتل و آدمربایی به 10 سال حبس محکوم کردند. صبح دیروز این احکام از سوی قضات دیوان عالی کشور مهر تأیید خورد و بدین ترتیب متهم اصلی پرونده در یک قدمی چوبه اعدام قرار گرفت.