زمان مطالعه: 9 دقیقه

گفتگو با راننده ای که بر سر مسافر با راننده تاکسی درگیر شد و او را به قتل رساند / هنگام جنایت خمار بودم

قاتل راننده تاکسی که پس از جنایت فراری شده بود در کمتر از 12 ساعت در کرج دستگیر شد. تحقیقات نشان می دهد که او قاچاقچی مواد مخدر و محکوم به حبس ابد بود که 13 سال پیش عفو و از زندان آزاد شد اما این‌بار به جرم قتل دستگیر شد.
21 فروردین 1398
شناسه : 12491
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/12491
5116+
بالا
قاتل راننده تاکسی که پس از جنایت فراری شده بود در کمتر از 12 ساعت در کرج دستگیر شد. تحقیقات نشان می دهد که او قاچاقچی مواد مخدر و محکوم به حبس ابد بود که 13 سال پیش عفو و از زندان آزاد شد اما این‌بار به جرم قتل دستگیر شد.

قاتل راننده تاکسی که پس از جنایت فراری شده بود در کمتر از 12 ساعت در کرج دستگیر شد. تحقیقات نشان می دهد که او قاچاقچی مواد مخدر و محکوم به حبس ابد بود که 13 سال پیش عفو و از زندان آزاد شد اما این‌بار به جرم قتل دستگیر شد.

جنایتی که این مرد رقم زد، عصر یکشنبه حوالی سه راه آذری رخ داد.در این حادثه یک راننده تاکسی حدودا 50 ساله با ضربات چاقو به قتل رسید و بررسی‌ها نشان می‌داد که عامل جنایت نیز مردی میانسال و مسافرکش بود که در آن محدوده کار می کرده است.

دعوای این دو راننده بر سر سوار کردن مسافر بود. به گفته شاهدان مقتول منتظر تکمیل شدن مسافرانش بود تا به مقصد شهرقدس حرکت کند اما عامل جنایت سر رسید و قصد داشت بدون نوبت مسافران را سوار کرده و حرکت کند. آنها بر سر همین مساله با هم بگومگو کردند و لحظاتی بعد و در عین ناباوری شاهدان، عامل جنایت در حالی که چاقویی در دست داشته به راننده تاکسی حمله کرده و با ضربات چاقو او را به قتل رسانده است.

به دنبال این حادثه تحقیقات پلیس برای دستگیری قاتل آغاز شد و با توجه به اظهارات شاهدان و شواهد موجود، خیلی زود هویت او شناسایی شد. طولی نکشید که این مرد در کرج ردگیری و چند ساعت پس از جنایت در مخفیگاهش به دام افتاد. اما انگیزه او برای جنایت چه بود و چه اتفاقی رخ داد که پس از بگو مگویی ساده راننده تاکسی را به قتل رساند؟

گفت‌وگو با متهم

متهم به قتل که مردی 55 ساله و سابقه دار است دیروز برای تحقیق به شعبه هشتم دادسرای جنایی تهران منتقل شد و پس از شرح جزییات درگیری مرگبار با دستور قاضی کامران رضوانی بازپرس پرونده برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیارکارآگاهان جنایی قرار گرفت. او مدعی شد که در هنگام جنایت خمار بوده و چون تصور می‌کرده مقتول قصد داشته مسافران او را ببرد، با وی درگیر شده و حالا نیز مطمئن نیست که تصورش درست بوده یا نه. این مرد 55ساله در گفت‌وگویی از زندگی‌اش می‌گوید و جزئیات روزی که دست به قتل راننده تاکسی زد.

حتی اگر تصورت درباره اینکه مقتول قصد داشته نوبت تو را بگیرد درست باشد، آیا پاسخ این کار ضربات چاقو و جنایت است؟

باور کنید نمی خواستم جانش را بگیرم. آنقدر خمار بودم که تصاویر نامفهومی از درگیری به یاد دارم. نمی دانستم واقعا اینطور می شود.

مرگ چه موادی مصرف می‌کنی؟

هروییئن و شیشه.

چاقو را از کجا آوردی؟

چاقو برای مقتول بود که درست همان روز از خانه آورده بود تا آن را تیز کند و از بخت بدم همان لحظه که با او درگیر شدم چشمم به همان چاقو افتاد و دست به جنایت زدم.

پس او را می‌شناختی؟

بله. همکار بودیم و من گاهی اوقات در همان خطی که او کار می‌کرد، کار می‌کردم.

از جزییات حادثه بگو؟

من از شب قبل داخل ماشینم خوابیده بودم. راستش از 3 ماه قبل خانواده ام دیگر مرا به خانه راه نمی دادند و من مجبور بودم داخل ماشینم بخوابم. ساعت 11 صبح روز حادثه بیدار شدم و فهمیدم که مقتول چند سرویس مسافر به شهر قدس برده است. من هم در همان خط کار می کردم. البته قبل از این سرپرست خط بودم اما به دلیل اعتیادم نتوانستم در آن سمت باشم. آن روز دو نفر از راننده تاکسی ها از من خواستند تا مسافرسوار کنم و راه بیفتم اما باز احساس خواب آلودگی داشتم چون خمار بودم. باز یک چرت زدم تا اینکه سرحال شدم و تصمیم گرفتم مسافر سوار کنم تا حالم کمی سرجایش بیاید. اما همان لحظه مقتول وارد جایگاه شد و 3 مسافر زن را که قصد رفتن به شهر قدس را داشتند سوار کرد. به او اعتراض کردم و گفتم نوبت من است. از مسافرها خواستم پیاده شوند و گفتم آماده حرکت هستم چون مقتول منتظر بود تا 4 مسافر تکمیل شود و بعد حرکت کند. مسافرها هم پیاده و سوار ماشین من شدند. اما مقتول اعتراض کرد و گفت نوبت اوست. از مسافرها خواست پیاده شوند و خودش پشت فرمان ماشینش رفت. درحالیکه به شدت عصبانی بودم از ماشین پیاده شدم و به سمت مقتول رفتم و با او درگیر شدم. آنجا بود که چشمم به چاقوی او افتاد که داخل ماشین بود. آن را برداشتم و با مقتول درگیر شدیم. او پیاده شده و من با چاقو ضرباتی به او زدم . خمار بودم و اصلا حال خوبی نداشتم، درست به خاطر ندارم که چه اتفاقی رخ داد اما می دانم او فرار کرد و من چند ضربه دیگر به او زدم. بعد پشت فرمان نشستم و فرار کردم. در بین راه هم با یک موتور سیکلت تصادف کردم و او به زمین پرتاب شد اما اصلا در حال خودم نبودم.

بعد کجا رفتی؟

به سمت کرج رفتم. خانه دوستم آنجا بود. می خواستم ماشینم را بفروشم و به شمال کشور بروم.چون دوستم به راننده ها زنگ زد و وقتی شنید راننده تاکسی فوت شده گفت بدبخت شدی . من هم تصمیم گرفتم یک مدت جایی آفتابی نشوم اما خب خیلی زود پلیس ردم را زد و گیر افتادم حالا هم دلم می خواهد زودتر قصاص شوم چون از این وضعیت بی خانمان بودن خسته شده ام.

چرا خانواده ات تو را به خانه راه نمی دادند؟

گفتم که. معتاد به هروئین و شیشه بودم و همسر و 3 فرزندم به خاطر اعتیادم قبولم نداشتند.

سابقه داری؟

سال 60 به اتهام قاچاق 150 گرم هروئین دستگیر و به حبس ابد محکوم شدم. 25 سال در زندان بودم تا اینکه عفو شامل حالم شد و سال 85 آزاد شدم. بعد از آن هم با ماشین مسافرکشی می کردم اما اعتیاد زندگیم را تباه کرد و حالا هم که تبدیل شدم به یک قاتل.

ارسال نظر